خائنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات انتپیشه، بیوفا، عهدشکن، غدار، دغل، دغلکار، نمکبحرام، مزدور، مزدبگیر، مرتشی، ابنالوقت، شیاد، فرصتطلب، دورو، عضو حزب باد، فتنه جو نامرد، ناجو
خائنانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ] خائنانه، خیانتبار، خیانتآمیز بیسروصدا، غافلگیرانه، دروغی ناشایست
خائنانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ] خائنانه، خیانتبار، خیانتآمیز بیسروصدا، غافلگیرانه، دروغی ناشایست
دروغگوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ب، چاخان، ناراست، فریبکار▲، دورو، متظاهر، فرصتطلب، خائن، رذل غرار [◄ اغراق، دروغگویی 541]
فرصتطلبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام صتطلب، ابنالوقت، بوقلمون صفت، خائن، مرتد، رذل، دورو دهنبین، منصرف شده، منصرف، انصرافی، دمدمی چاپلوس، چاپلوسانه وظیفهنشناس، نامصمم ول
نامردفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات بدکاره، شخص مطرود، مردک، آدم شیطان صفت، خیانتکار، خائن، آشغال، نااصیل، لکۀ ننگ، عضو حزب باد
توطئهآمیزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی آمیز، پنهانی، نهفته، مخفی غیرقانونی، خیانتکارانه، خائنانه