خانوادهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه واده، فامیل برادری اهل خانه، اهل بیت، خانوار، تبار، خاندان، دودمان، سلسله، شجره خانوادگی آل، سلاله، ذریه اهل و عیال، عائله (عایله)، اهل ایل، قبیله،
خالص نبودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت بودن، مخلوط بودن، قاطیداشتن، ناخالص بودن، خلوص نداشتن خردهشیشهداشتن، دروغ گفتن
خالصفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت صافی، یکدست، بیآلایش، بیغلوغش، بیغش، بیشائبه، درست، راست، لُب، یکباره، بالمره طاهر، نزیه، تمیز، منزه، پاکیزه، پاک، سفید محض، صِرف، مطلق، ساده▲
خارجیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ی، بیگانه، اجنبی، فرنگی، تبعۀ خارجه، ناشناس، غیر، غریبه، غریب، غربتی، آواره، پناهنده، کوچکننده بیگانگان، اغیار، اجانب، اَتباع خارجه(بیگانه، خارجی)،
خاصهگراییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم گرایی، خبرگان، خواص، منتخبین قوم برگزیده ملیگرایی فاشیسم، نژادپرستی، آپارتاید
خانوادهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه واده، فامیل برادری اهل خانه، اهل بیت، خانوار، تبار، خاندان، دودمان، سلسله، شجره خانوادگی آل، سلاله، ذریه اهل و عیال، عائله (عایله)، اهل ایل، قبیله،
خارجیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ی، بیگانه، اجنبی، فرنگی، تبعۀ خارجه، ناشناس، غیر، غریبه، غریب، غربتی، آواره، پناهنده، کوچکننده بیگانگان، اغیار، اجانب، اَتباع خارجه(بیگانه، خارجی)،
خارج از زمان خود بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ] خارج از زمان خود بودن، زمان-ناسازگاری، عدم انطباق تاریخی نابههنجاری تاریخی، اشتباه تاریخی دیرجنبیدن، تأخیر، زود رسیدن، تعجیل رسم منسوخ، امر منسوخ
خالی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام ل] خالی کردن، تخلیه کردن ترک کردن، رهسپار شدن شانه خالی کردن، حذر کردن، اجتناب کردن
خانه - معنویفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام کانون گرم خانواده، دار، بیت، کاشانه، آشیان، آشیانه، موطن، زادگاه، ولایت، وطن، میهن منزل▲، مأوا، سرا خانۀ دل، دیار، یارودیار، مسقطالرأس