حیوان باربرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت بارکش، باربردار، مال، اسب▼، قاطر، خر، استر، اسب سواری، مَرکب، باربر حیوانات خورجین، پالان
حیوانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ن، جانور، دَد مهرهداران، بیمهرگان مهرهداران: ماهیها، دوزیستان، خزندگان، پرندگان، پستانداران بیمهرهها: اسفنجها، کیسهتنان، کرمها، نرمتنان،
گیج کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال ، مردد کردن، گول زدن، دست انداختن، فریب دادن، گمراه کردن، شک ایجاد کردن سرگشته کردن، حیران کردن
تعجب کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ردن، درشگفت ماندن، متعجبشدن، شگفت آمدن، عجب آمدن، حیرت کردن، متحیر بودن، متعجب بودن، ماندن، مات ماندن، انتظار نداشتن انگشت تعجب به دهانگرفتن
چشمیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ا، تیزبین، نزدیکبین، دوربین، آستیگمات، کمسو، عینکی مربوط بهنگاه: چپچپ، دزدانه حیران، محو، خیره، وقزده، ازحدقه درآمده، زُل اشکبار، بارانی،
متحیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن ت، گیج(شده)، انگشت بهدهان، دچار بهت و حیرت، حیران، مات، متعجب، شگفتزده، نامطمئن
شگفتزدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی فتزده، متعجب، حیرت زده، بهتزده، تحسین کننده، متأثر، مبهوت حیران، سرگشته، فرومانده