حکایت نیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب نی، شکایت نی، قصه، تمثیل حکایت جداییها، درد فراق، آتشعشق، جوشش عشق مذهب مختار، مذهب منسوخ وحی، قرآن، عنایت الهی، هدایت و ارشاد مرشدغیبی، وحی نبوت دل
حمایتآمیزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات مایت‌آمیز، دفاع‌کننده، اثبات‌کننده، وکالتی، تخفیف‌دهنده، کاهنده از گناهان هوادارانه، طرفدارانه، جانبدارانه حمایت‌کننده، پشتیبان
حمایت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات مایت کردن، وکالت کسی‌را به‌عهدهگرفتن، دفاع از کسی‌را به‌عهده گرفتن، دفاع کردن، فریاد رسیدن، به‌دادخواهی کسیرفتن محق دانستن، حق را به‌جانب کسیداد
[اسم] حمایتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ] حمایت، دفاع، پشتیبانی، پناه دفاع، مدافعه، نمایندگی، وکالت، استیفای حقوق، اثبات حقانیت، دفاع ازحقوق دیگری، اعتبار دیگری را برگرداندن، رفع اتهام
تحت حمایت بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات مایت بودن، مدافع (حامی، ...)داشتن، ساپورت داشتن پناه جستن
حکایت نیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب نی، شکایت نی، قصه، تمثیل حکایت جداییها، درد فراق، آتشعشق، جوشش عشق مذهب مختار، مذهب منسوخ وحی، قرآن، عنایت الهی، هدایت و ارشاد مرشدغیبی، وحی نبوت دل
استعارهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن استعاره، کنایه، مثل، مجاز حکایت تمثیلی، کلیله و دمنه، موش‌وگربه مستعارٌله، مستعارمنه
روایتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه تان، قصه، حکایت، رمان▼، حدیث، مقامه، تفصیل، متل، متلک، امثال، امثال‌وحِکَم، امثله سایر آثار ادبی: زندگینامه▼، رمان▼ کت
رمانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ستان، قصه، متل، اثر، درام، روایت▲ اسطوره، افسانه، حماسه، اساطیر، شاهنامه مَثَل، جوک، لطیفه، داستان فکاهی، کمدی، بذله پ
حمایتآمیزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات مایت‌آمیز، دفاع‌کننده، اثبات‌کننده، وکالتی، تخفیف‌دهنده، کاهنده از گناهان هوادارانه، طرفدارانه، جانبدارانه حمایت‌کننده، پشتیبان
