درخود حل کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم حل کردن، جذب کردن، ذوب کردن، حق تابعیت دادن، اهلی کردن عادت کردن طبقهبندی کردن فرهنگ خودرا تحمیل کردن، مجبور کردن میزان کردن، سازگار کردن، روان کرد
زمان حالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان زمان حال، حال، اکنون، زمان حاضر قرن بیست و یکم، قرن معاصر (حاضر) امروزی بودن، تجدد افراد معاصر، معاصرین امروز، امشب، امسال، الآن▼
سرآغازفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم سرآغاز، آغازگر، سرچشمه، طلیعه، پیشرو آدم و حوا، انسان، نیاکان، اجداد، ولی بزرگترین، مسنترین، بزرگ خاندان، اولزاد، اکبر، کبرا، شخص پیر پیشوا، رهبر پ
زمان حالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان زمان حال، حال، اکنون، زمان حاضر قرن بیست و یکم، قرن معاصر (حاضر) امروزی بودن، تجدد افراد معاصر، معاصرین امروز، امشب، امسال، الآن▼
روحفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکلگیری عقاید؛ عام جدان، نَفْس، ذات، دل، باطن، ذهن، اندرون، درون روان، اید، اگو (ایگو)، خود، دیگر، سوپراگو، ابرمن، ضمیر، ضمیر آگاه، ضمیرناخودآگاه شخصیت،
پاسخ دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود اسخ دادن، جواب دادن، پاسخگفتن، واکنش نشان دادن، درجواب گفتن، تکرار کردن تلافی کردن تکذیب کردن، باطل کردن، نفی کردن، انکار کردن حل ک