میانحالیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ عمل حالی، نهخوشبخت و نهبدبخت، وضعیت متوسط، نهبد و نهخوب، عادی بودن، معمولی بودن، نهگرم و نهسرد، نقطۀ وسط، راهِ میانه قناعت، رضایت (خرسندی) می
فهماندنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن دن، توضیح دادن، حالیکردن، تفسیر کردن تکرار کردن
محلتغذیهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت اخوری، کانتین، آشپزخانه، مطبخ، آبدارخانه، سالن پذیرایی، چلوکبابی، حلیمپزی، کلهپزی، رستوران، سلف، سلفسرویس، ساندویچی، بار، کافهتریا، کافیشاپ، کا
صبورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام ر، شکیبا، باحوصله، خوددار، حلیم، صابر، بیشتاب، پرشکیب، متحمل رام، نرم، سلیم، افتاده نازکش، بلاکش متساهل صبورانه ◄ سرفرصت
فروتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ن، افتاده، خاضع، حلیم، متواضع، خاشع، افتاده حال، خاکی، درویش