حساسیت فیزیکیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی اسیت فیزیکی، حساسیت، حس، ادراک، تأثر، تأثیر پذیری، حساسیت روحی خوشسلیقگی، ملایمت آگاهی، بیداری، هشیاری، فعالیت خارش، آلرژی، هیستامین
حساسیت روحیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام ساسیت روحی، روح داشتن، زودرنجی، بیحوصلگی، هیجان، نازکی رگ خواب، چشماسفندیار، پاشنۀ آشیل تندطبعی، رنجش، نرمی، تحریکپذیری، قوۀ تمیز، حساسیت فیز
حمایتآمیزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات مایتآمیز، دفاعکننده، اثباتکننده، وکالتی، تخفیفدهنده، کاهنده از گناهان هوادارانه، طرفدارانه، جانبدارانه حمایتکننده، پشتیبان
حمایت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات مایت کردن، وکالت کسیرا بهعهدهگرفتن، دفاع از کسیرا بهعهده گرفتن، دفاع کردن، فریاد رسیدن، بهدادخواهی کسیرفتن محق دانستن، حق را بهجانب کسیداد
فقدان حساسیت روحیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام ] فقدان حساسیت روحی، بیاحساسی، بیعاطفگی کرختی، خوابرفتگی، گیجی، بیحسی فیزیکی ماندگی، انفعال بیحالی بیروحی، زندگی گیاهی، عدم تحرک، خمودگی
شعرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه سرود، ترانه، چکامه، نثر مسجع، الفیه، بهاریه، مثلثات، مدحیه، مدیحه، مرثیه، ترکیببند، عروض▼ ترانه، تصنیف دیوان، دیوان ش
شاعرانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه فت] شاعرانه منظوم، بهشعر، سروده، مدرج، مرصع، مقفا سراینده، متخلص، غزلپرداز، نوپرداز، بدیههسرا قافیهسنج افسانهگوی،
حساسیت فیزیکیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی اسیت فیزیکی، حساسیت، حس، ادراک، تأثر، تأثیر پذیری، حساسیت روحی خوشسلیقگی، ملایمت آگاهی، بیداری، هشیاری، فعالیت خارش، آلرژی، هیستامین
حساسیت روحیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام ساسیت روحی، روح داشتن، زودرنجی، بیحوصلگی، هیجان، نازکی رگ خواب، چشماسفندیار، پاشنۀ آشیل تندطبعی، رنجش، نرمی، تحریکپذیری، قوۀ تمیز، حساسیت فیز
حمایتآمیزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات مایتآمیز، دفاعکننده، اثباتکننده، وکالتی، تخفیفدهنده، کاهنده از گناهان هوادارانه، طرفدارانه، جانبدارانه حمایتکننده، پشتیبان