حفظ کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه ازبَر کردن (شدن)، بهخاطر سپردن، بهحافظه (بهیاد) سپردن، بَر کردن، یادداشت کردن، طوطیوار یادگرفتن، یاد گرفتن بهخیال سپردن
حفظفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ظ، جلوگیری ازفساد، نگهداری، نگاهداری، دوام، پایندگی، ثبات خشکاندن، تاکسیدرمی، مومیایی کردن، خشک کردن، قوطی کردن، کنسرو کردن تعمیرونگهداری، حف
حفظکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی کننده، محافظ، جلوگیریکننده کارخانۀ کنسروسازی پاستوریزاسیون، بهداشت متخصص بهداشت
حفظشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی فظشده، تازه، دستنخورده، بکر، سالم، گوارا یخزده، ترشی، دودی، نمکسود، شور، مومیایی، کنسروشده، فریزشده مضبوط، محفوظ، تمام عیار، کامل
حفظ کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ] حفظ کردن، سالم نگهداشتن، نگهداشتن ترشی گذاشتن، دود دادن، دودیکردن، نمک زدن، نمکسود کردن، مومیایی کردن، خشکاندن، اخته کردن
بهیادماندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه یادمانده، محفوظ، ازیادنرفته، بهخاطرمانده، آشنا، فراموشنشده، زندهیاد یادداشت شده، بهخاطرسپرده تازه، جایشخالی، بهیادماندنی، خاطرهانگیز،
حفظفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ظ، جلوگیری ازفساد، نگهداری، نگاهداری، دوام، پایندگی، ثبات خشکاندن، تاکسیدرمی، مومیایی کردن، خشک کردن، قوطی کردن، کنسرو کردن تعمیرونگهداری، حف
حفظ کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ] حفظ کردن، سالم نگهداشتن، نگهداشتن ترشی گذاشتن، دود دادن، دودیکردن، نمک زدن، نمکسود کردن، مومیایی کردن، خشکاندن، اخته کردن
بهداشتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی اشت، حفظالصحه سلامت، صحت اقدامات بهداشتی، طب پیشگیری، واکسناسیون، پاستوریزه کردن، پاستوریزاسیون، استرلیزاسیون، سترون کردن آفتاب گرفتن، برنزه
نگهداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی گهداری، حفظ، حفظ اموال، مواظبت، مراقبت، انبارداری احتکار، انباشت، افزایش سرمایه گروکشی، تصرف ◄ مالکیت نگهداری ماشینآلات، سرویس، تعمیرونگهدا