حُسْنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام ، امتیاز، مرغوبیت، خوبی، نیکویی، برتری، تفوق، سودمندی، فایده بهره، سود، درآمد، بهبود، نیکخواهی قدر، مرتبه، درجه منزلت، شأن، ارج، مقام، ا
حینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان دت، عرض، اوان، پاس، طی، موقع، هنگام، ایام، اوقات درنگ همزمانی، معاصر بودن
حس کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی افتن، یافتن، آمدن، شنیدن، چشیدن، مزه کردن، بوییدن، بو کردن، دیدن، درد کردن آگاه شدن، احساس کردن
حس ششمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب یطانپرستی، علومپوشیده، تصوف، علم نهانی، قبالا، تفسیر رمزی، علوم غریبه، علوم خفیه، جادوگری، غیبگویی، فال، حس ششم، شم جستجوکنندۀ علوم پوشیده، رابط ع
اندام حسیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی وست، دست▼، انگشت▼، بادکش، مژک، زبان، آنتن، شاخک، قلاب، سبیل حسگر، سنسور
خوشنامیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی نامی، نام نیک، حسن شهرت، وجهه، نیک نامی، روسفیدی، بستانکاری، تحسین، اهمیت
نیکخواهیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی اهی، خیرخواهی، حسن نیت، کمککاری، احسان، نیکویی، خوبی، خدمتگزاری، مودت، مهربانی مرحمت، لطف، منت، نواخت، التفات، عنایت، تفضل، الطاف، مهرب
خیر داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام تن، برکت داشتن، خوبیرساندن، فایده داشتن، حسن داشتن، مزیت داشتن، مفید بودن، نافع بودن، لطف کردن، سعادت ارزانی داشتن، ازموهبتی برخوردار کر
خوبیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ی، نیکویی، اعتبار، شهرت، خوشنامی، حُسن، تعالی، صفات خوب انسانی مکارم، محاسن، خوبیها، الطاف، کرامات نیکی، احسان، بخشش، کرم، لطف، دهش، کمک، نی
خوب کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی کردن، تهذیب کردن، ارتقادادن خوبی کردن، لطف کردن، حسن نیتداشتن کیفیت را بالا بردن، بهترکردن