حسابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ب، حسابداری، حسابوکتاب، حسابدهی، دفتر داری، دفترداری دوبل، هزینهیابی، حسابداری قیمتتمامشده نگهداری دفاتر حسابرسی، ممیزی ترازنامه، صورته
حساب کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد اسبهکردن، جمعزدن، جمع کردن، منها کردن، ضرب کردن، افزودن، بخش کردن، تقسیم کردن، اندازه گرفتن، برآورد کردن، ارزیابی کردن
حساب در دفترداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی در دفترداری، ماندۀ حساب، تتمه تراز، بالانس، ترازشدن، خواندنِ حساب جدول حسابها، ریزحسابها پایاپای آرتیکلها سرفصلهای حسابها: حسابهای ترازنامه
گران حساب کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی کردن، زیادی شارژ کردن، سود گزاف بردن، سرگردنه بودن، چپاندن، پوست کندن، بهزور گرفتن، فروختن، خوب فروختن چیزی نامرغوب را بهزور یابا قیمت گرا
مقتصدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی تصد، صرفهجوییکننده، صرفهجو، حسابگر، خانهدار، ممسک، خسیس کاهشدهندۀ هزینهها، اقتصادی، کممصرف، کارآ بامضایقه
کاردانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی باتدبیر، مدبّر، سیاستمدار، سازمانده، طراح، سیاسی توطئهگر، دسیسهچین، دسیسهباز، سیاستباز، حسابگر، منفعتجو، زیرک مصلحتاندیش، مصلحتبین آدم
توطئهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی طرح، نقشه، دسیسه، آنتریگ پاپوش، پروندهسازی لطایفالحیل، حیله، مکر، فریب کودتا، کودتای خزنده، ~نرم، ~مخملی حسابگری، سیاسیکاری، دیپلماسی زمین
حسابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ب، حسابداری، حسابوکتاب، حسابدهی، دفتر داری، دفترداری دوبل، هزینهیابی، حسابداری قیمتتمامشده نگهداری دفاتر حسابرسی، ممیزی ترازنامه، صورته
حساب در دفترداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی در دفترداری، ماندۀ حساب، تتمه تراز، بالانس، ترازشدن، خواندنِ حساب جدول حسابها، ریزحسابها پایاپای آرتیکلها سرفصلهای حسابها: حسابهای ترازنامه