حساب کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد اسبهکردن، جمعزدن، جمع کردن، منها کردن، ضرب کردن، افزودن، بخش کردن، تقسیم کردن، اندازه گرفتن، برآورد کردن، ارزیابی کردن
حساسیت فیزیکیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی اسیت فیزیکی، حساسیت، حس، ادراک، تأثر، تأثیر پذیری، حساسیت روحی خوشسلیقگی، ملایمت آگاهی، بیداری، هشیاری، فعالیت خارش، آلرژی، هیستامین
حسابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ب، حسابداری، حسابوکتاب، حسابدهی، دفتر داری، دفترداری دوبل، هزینهیابی، حسابداری قیمتتمامشده نگهداری دفاتر حسابرسی، ممیزی ترازنامه، صورته
حسابدارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ، حسابرس، دفتردار، حسابدار خبره، حسابدار مستقل، رسمی جامعۀ حسابداران رسمی، انجمن حسابداران خبرۀ ایران دفترنویس، صندوقدار، رئیس حسابداری، مدی
حساب در دفترداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی در دفترداری، ماندۀ حساب، تتمه تراز، بالانس، ترازشدن، خواندنِ حساب جدول حسابها، ریزحسابها پایاپای آرتیکلها سرفصلهای حسابها: حسابهای ترازنامه
متمایزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ز، مشخص، معین، ذاتی ویژه، ممتاز، حسابی تعیین کننده، تمیز دهنده، مشخصه، ممتازه قاطع
سریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم سله، زنجیره، آرایه، تدریج، درجه تصاعد، تصاعدهندسی، تصاعد حسابی ردیف▲، رشته، دوره، شمارش، شمارش معکوس ریشه، اشتقاق شجره، مادر، دودمان ◄خانواده جداسازی
عددیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد عددی، رقمی، دیجیتال، عددوار طبیعی، حسابی، صحیح، گویا، حقیقی، گنگ، مبهم کاردینال، اوردینال گرد، روند، کامل فرد، زوج اول بخشپذیر، قابل تقسیم مثبت، منف
قابل شمارشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد بل شمارش، شمردنی، قابلمحاسبه، قابل سنجش، کمّی، حسابی، محسوب مساوی نابرابر نسبیت درشمارآمدنی شمارهشده، نمرهای انگشتشمار، معدود، قلیل متعدد، بسیار
ممتازفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی استثنایی، ممدوح، متعالی، غایتِ خوبی بالا، استثنا، بلند، تک، مطلوب حسابی، خوب، نیکو▲ سالار شناختهشده، مشهور، معروف برجسته