حسابدارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ، حسابرس، دفتردار، حسابدار خبره، حسابدار مستقل، رسمی جامعۀ حسابداران رسمی، انجمن حسابداران خبرۀ ایران دفترنویس، صندوقدار، رئیس حسابداری، مدی
گزارشهای حسابداری:صورتهای مالیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ای حسابداری:صورتهای مالی، گزارشات حسابداری، حساب سودوزیان، ترازنامه، بیلان، صورت تغییراتدروضعیت نقدی صورتحساب ماهانه، صورتوضعیت، تراز آزمایش
دفتر حسابداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی سابداری، دفاتر قانونی، دفاترپلمبه، دفتر کل، دفتر روزنامه مدارکحسابداری▼ سیستم حسابداری، روش حسابداری، نرمافزار، اصول حسابداری▼ چرتکه، ماشین
سند حسابداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی حسابداری، سند، سندروزنامه اجزای سند: آرتیکل، شرح سند، حساب، کدحساب، شمارۀ (کُد) حساب، مبلغ، ریزمبلغ، جزئیات، تفکیک رقم، مبلغ بدهکار، مبلغ بس
حسابدارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ، حسابرس، دفتردار، حسابدار خبره، حسابدار مستقل، رسمی جامعۀ حسابداران رسمی، انجمن حسابداران خبرۀ ایران دفترنویس، صندوقدار، رئیس حسابداری، مدی
متخصصفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه شخص حرفهای، پروفسور، فوق متخصص، آموزگار نویسندۀ معتبر حسابدار رسمی (خبره، قسمخورده) کارشناس فنی، کارشناس رسمی دادگستری بزرگتر، ریشسفید
ابزار شمارشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد زار شمارش شمارنده، شمارشگر، محاسب چرتکه، چوب خط، خطکش محاسبه، متر نواری، اندازهگیری ماشین حساب، ماشین محاسب، صندوق، کامپیوتر، رایانه مسئول شمارش، مت
مرجع نظردهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ظردهنده، داور، حَکَم، حاکمشرع، قاضی کارشناس، کارشناس رسمی، ارزیاب کارآگاه، بازرس، بازپرس، مشاور منتقد، رسالهنویس ناظر، ناظرین سیاسی، مفسر
متصدی ثبتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ی ثبت، ثبّات، سردفتر، دبیر، منشی، بایگان، کارمند دفتری، دفتردار، حسابدار اندیکاتورنویس، میرزا، میرزابنویس ماشیننویس،