حرکتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، جریان، تحرک، پویایی، جنبش، انتقال، پیشروی، حرکت وضعی (انتقالی)، حرکت بهپهلو ولوله، تکاپو[ی]، جنبوجوش، اهتزاز پسرفت، دور شدن بیقراری، وول مارش، ر
حرکت دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت کردن، بهراه انداختن، تکان دادن، باز کردن، بهکار انداختن دستگاه، بازی دادن، بهحرکتآوردن، بهآب انداختن، منتقل کردن، فرستادن، شتاب دادن، پرت کردن،
حرکت انحنادارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت نحنادار، پیچش، گردش، دوار، دَوَران، چرخش، ویراژ، حرکت مارپیچ، قیقاج، زیگزاگ، انحراف گردش ماه (زمین) مسیر حرکتِ انحنادار: مدار، قوس، چرخ، مارپیچ دور،
حرکت معنادارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ت معنادار، زبان کرولال پانتومیم لحن، نحوۀ صحبت، زبان بدن، نحوۀ ایستادن، سرووضع تکان سر، اشاره، علامت، چشمک، نگاه، ایما
پختوپزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت پز، آشپزی، طبخ، طباخی وسایل پختوپز: کباب، سیخ، منقل، انبر، ذغال، بادبزن، مجمره (مجمر)، آتشدان آرامپز، اجاق، کوره ماهیتابه، دیگ، قابلمه، ملاقه، کفگ
مدامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان مدام، مداوم، زماندار، مدتدار دائم، همیشه همیشگی، دائمی، ابدی ادواری، فصلی مداوم [حرکت /عمل]، مکرر، متداوم
حرکتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، جریان، تحرک، پویایی، جنبش، انتقال، پیشروی، حرکت وضعی (انتقالی)، حرکت بهپهلو ولوله، تکاپو[ی]، جنبوجوش، اهتزاز پسرفت، دور شدن بیقراری، وول مارش، ر
حرکت دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت کردن، بهراه انداختن، تکان دادن، باز کردن، بهکار انداختن دستگاه، بازی دادن، بهحرکتآوردن، بهآب انداختن، منتقل کردن، فرستادن، شتاب دادن، پرت کردن،