حَدّفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ّ، غایت، نهایت، اندازه، مرز، ساحل، کناره، انتها حدود، حریم، کنار، آستانه محدودیت تعریف، تعیین مرز، مرزبندی، نشانگذاری مرز، دیوارکشی، محوطهسازی، تع
حَدّفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ّ، غایت، نهایت، اندازه، مرز، ساحل، کناره، انتها حدود، حریم، کنار، آستانه محدودیت تعریف، تعیین مرز، مرزبندی، نشانگذاری مرز، دیوارکشی، محوطهسازی، تع
میانگینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ] میانگین، معدل، حد وسط ملایمت، میانهروی، میانحالی، اعتدال معدل نمرات
فاصلهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد صله، وقفه، فرجه، فترت، حد فاصل، بادخور، خلال درز، شکاف▼ درنگ آنتراکت، زنگ تفریح، مجال، استراحت فاصلۀ کم، کوتاهی فاصلۀ زیاد، درازی، طول آزادی عمل، دا
وامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ، اعتبار مالی، تسهیلات، حدّ اعتباری، اضافهبرداشت، تعهدات قرضه، اعتبار، تسهیلات بانکی، اوراق مشارکت علیالحساب، مساعده، پیش پرداخت، تنخواهگ