حرففرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه حرف، جزء الفبا، علامت، نماد، نگارش الفبا، ابجد هیروگلیف، خط میخی، خط فارسی، خطاطی حرف چسبیده هجی اِعراب، اعلال عددنویس
حرففرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه حرف، جزء الفبا، علامت، نماد، نگارش الفبا، ابجد هیروگلیف، خط میخی، خط فارسی، خطاطی حرف چسبیده هجی اِعراب، اعلال عددنویس
منحرففرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت حرف، جداشده، گم، گمشده، سردرگم، کج، خارج ازمدار بیهدف، فرصتطلب اتفاقی، غیرمستقیم بیتوجه، بیتمرکز آنرمال، غیرطبیعی، نابههنجار، گمراه، بدعتگذار
منحرف شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت حرف شدن، از راه بهدر شدن، راهرا کج کردن، چرخیدن، برگشتن، راهرا گم کردن، گم شدن بدعت کردن، گمراه شدن، بهبیراهه رفتن، خطا کردن، گناهکاربودن، بیتق
طردفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت اخراج، حذف، بیرونگذاشتن تبعید، نفی بلد، محرومیت، خلع ید، مصادره عزل، اخراج، انفصال مطرود بودن، اجتماعی نبودن، انزوا، گوشه گیری تصفیه، پاکسازی، گزینش
ساده کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ه کردن، همگن کردن حذف کردن، فاکتورگرفتن تقلیل دادن بازکردن، گره گشودن، جداکردن منسجم کردن، یکپارچه کردن