حقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ق، راستی، درستی، صحت، حقیقت، خوبی روا، روا بودن، شایستن، شایسته بودن، مناسبت اخلاقیت، صداقت، وجدان مقررات، فریضه باید، وظیفه پاکی، صافی، پارسایی
حق بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات بودن، باید، بایستن، واجببودن، اقتضا کردن، شایسته بودن، وظیفه داشتن حق داشتن، شایسته بودن▼
حق نداشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات نداشتن، بهدست گرفتن، غصبکردن، دزدیدن، تعدی کردن، پااز گلیم خود فرا نهادن، مورد ظلم قراردادن
حق را گرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات تن، عزل کردن، محروم کردن، از حقوق مدنی محروم کردن، لغو کردن، قدغن کردن، گرفتن، غیرقانونی کردن
وجود حقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ود حق، شایستگی، لیاقت، سزاواری، صلاحیت، اهلیت، مالکیت استحقاق، بستانکاری، طلب، مطالبه، ادعا، ادعای حق، دادخواهی، حقوق ملکی، حقوق مدنی، ارتفاق، م
آبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ب، ماء، آب آشامیدنی، آب معدنی، آب نمک، محلول آب آشدوزو جریان آب، سیل، باران، چشمه، قنات، آبشار اَشکال آب، یخ، برف دریا، اقیانوس، دریاچه، رودخ
افزایشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت افزایش، زیاد شدن، ازدیاد، تکثیر، تولید مثل افزایش طول، الحاق، درازی، امتداد، بسط، انبساط تزاید، ضرب، عمل ریاضی، اضافه▼ سرعت، شتاب افزایش دما، گرمایش
اتحادفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت پیوستگی، بههمپیوستگی، اتصال▼، الحاق، پیوند، تقارب، همپوشی، مجاورت، تماس، لمس، اجتماع وابستگی، انسجام یکپارچگی، تراکم ائتلاف، تعاون، یگانگی، همکاری
واقعاًفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال قیقتاً، بهراستی، جداً، حقاً، خداوکیلی، اللهوکیلی، الحقوالانصاف، الحق، دراصل، درحقیقت، درواقع، یعنی، راستِ حسینی
جمعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت جمع، عمل جمع، اضافه، علاوه، انباشت پیوست، ضمیمه، مکمل، متمم اضافه، الحاق، انضمام، تکمیل، اتمام جمع کل، مجموع، عمل ریاضی نقل بهصفحۀ بعد بهاضافه ≠ ج