شخص غافل [حالتاسمی]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ص غافل [حالتاسمی] آدم گریزپای ازجانگذشته بیعار، شخص تنبل [حالت صفتی ◄غافل▼]
نیروبخشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه ] نیروبخش، مفرح، خستگیبَر آبدار، خنک، سرد تقویتی، تندوتیز .محرّک تسکیندهنده احیاکننده، زندگیبخش، جانبخش، فرحبخش، بازسازیکننده آسوده (
شخص غافل [حالتاسمی]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ص غافل [حالتاسمی] آدم گریزپای ازجانگذشته بیعار، شخص تنبل [حالت صفتی ◄غافل▼]
جوانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ] جوان، نوجوان، برنا [حالتاسمی جوان 132] نابالغ، خردسال، نونهال، نوباوه، تازهپا صغیر، کودک، بچه، بچهصفت، بازیگوش کودکانه، بچگانه شیرخواره بیتجربه
[قید] الآنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ، الساعه، بدون فوت وقت، امروز، اکنون، حال، حالا، اینک، الآنه، همین الآن امروزه، امروزه روز، امروزها، اینروزها، امروز [و]فردا، این اوقات، این دورهو
درزمان غیرحالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان غیرحال، قبلاً، درآتیه، بعداً، غیر ازحالا، حالا نه، اکنون خیر، یکوقتی، روزگاری، روزی روزگاری، زمانی، فردا