حفاظفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی پرده▼، پوشش، روکش، محافظ، روکش محافظ، سپر، سپر حرارتی، حائل، جدار پناهگاه، جانپناه، سایبان، آلاچیق چتر، خیمه، چادر، سقف پلک، عینک آفتابی، شیشۀ
حفاظ کشیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی فاظ کشیدن، روکش کردن، باروکشمحافظت کردن، پوشاندن، لباس پوشاندن، دیوار کشیدن پنهان کردن، پرده کشیدن سپر بلا شدن، محفوظ داشتن، پناه دادن، درپناه خ
حافظهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه حافظه، خاطر، یاد، بَر مشاعر سابقۀ ذهنی، ذهن، حافظۀ تصویری، حافظۀ قومی، اذهان حفظ، ضبط، ابقا محفوظات، بهیادماندهها، خاطرات ◄ یادآوری▼ پسزم
حفظ کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه ازبَر کردن (شدن)، بهخاطر سپردن، بهحافظه (بهیاد) سپردن، بَر کردن، یادداشت کردن، طوطیوار یادگرفتن، یاد گرفتن بهخیال سپردن
حفظفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ظ، جلوگیری ازفساد، نگهداری، نگاهداری، دوام، پایندگی، ثبات خشکاندن، تاکسیدرمی، مومیایی کردن، خشک کردن، قوطی کردن، کنسرو کردن تعمیرونگهداری، حف
حامیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی افظ، محافظ▼، حافظ، نگهدارنده، نگهبان، سرپرست، پاسبان، بادیگارد، جانپاس، اسکورت پشت، پناه، پشت وپناه، مدافع، طرفدار پشتیبان، باعثوبانی، بال
فالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه نشانه، علامت قرعه، پشک، اتفاق فال حافظ، فال قهوه، تارو آمد، آیند، تبرک، اقبال، اوغور (اوقور)، برکت، میمنت، یُمن، شگون، خوشیمنی، خجستگی، فرخ
طرفدارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات دار، هواخواه، پوزشخواه، حافظ، حامی، پشتیبان، پشت، پناه، پشت و پناه، محافظ، فریادرس، دادرس، نگهدار، پاسدار، ملجأ وکیل مدافع، وکیل دعاوی، شاهد، ن
شعرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه سرود، ترانه، چکامه، نثر مسجع، الفیه، بهاریه، مثلثات، مدحیه، مدیحه، مرثیه، ترکیببند، عروض▼ ترانه، تصنیف دیوان، دیوان ش
شاعرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ه، سرایندۀ ترانه، ناظم، مرثیهسرا[ی]، متشاعر، مدیحهسرا[ی]، ترانهسرا، مصنف فردوسی، حافظ، سعدی، مولوی، رودکی مرثیهخوا