جهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ده، پرنده، پران، رقصان، جستوخیزکنان، دوان، دواندوان، پروازکنان ◄ چیز پرنده▲ بانشاط، زنده، سرزنده سرگرم کننده
جادهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی رگراه، جادۀ اصلی، جادۀ خاکی، جادۀ اسفالته، جادۀ شوسه، کمربندی بلوار (بولوار)، خیابان، کوچه اتوبان، شاهراه، شارع، آزادراه جادۀ ابریشم باند کنت
زنهرزهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی احشه، روسپی، هرجایی، جنده، قحبه، زن بدکاره، زناکار، سلیطه پتیاره خودفروش، همهجایی، خانم، خانم رئیس، ماتیشکا نانجیب، خراب، لش، آتشکی، ول
خودفروشیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات وشی، فحشا، روسپیگری، معصیت روسپی، زن بدکاره، فاحشه، قحبه، جنده، خودفروش، هرجایی، ◄ زن هرزه
صافکنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل کن، صافکننده، صیقلیکننده جاده صافکن، غلتک، بولدوزر، وردنه رنده، اتو سابکار
پیشروفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ] پیشرو، جلورونده، جهنده پویا، درحال بهبود مترقی، مبدع، بدعتگذار، مدرن، متجدد، رفرمیست
کوچهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام کوچه، کوی، محله، خیابان، پاساژ، جاده، بولوار، خیابان وسیع، پیادهرو، سوارهرو، بزرگراه، آزادراه، اتوبان، راه کورهراه، رد [معبر] خیابان یکطرفه،