وجودفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود جود، بودن، کون، هستی، بقا، بود ذات مطلق، وجود مطلق، ذات خداوندی ذات معاش، جان، نَفْس، زندگی وجود درزمان، بقا، ابدیت، واقعیت وجود ازپیش، تقدم وجود در
جنگجوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) جو، مبارز میلیتاری، تجاوزکار، متجاوز، بدخواه تشنه بهخون، آمادۀ جنگ سلحشور، جنگاور
اتمسفرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ر، جَوّ، کرۀ هوا، آسمان فشار جوی، فشار هوا اثر (پدیدۀ) گلخانهای (گرمخانهای)، گازهایگلخانهای، دیاکسید کربن برونجَو، اگزوسفر، استراتوسفر،
جفت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد جفت کردن، جور کردن، وصلت دادن، عقدکردن بههم پیوستن، مطابقت دادن، خوراندن دوتا بودن، جفت بودن، زوج بودن دوتا کردن، دوبرابر کردن