جوانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان انی، بهار جوانی، شباب، دوران بلوغ، عنفوان جوانی، دوران مدرسه، دوراندبیرستان نسل جوان، جوان بیتجربگی، عدم مهارت
جوانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ] جوان، نوجوان، برنا [حالتاسمی جوان 132] نابالغ، خردسال، نونهال، نوباوه، تازهپا صغیر، کودک، بچه، بچهصفت، بازیگوش کودکانه، بچگانه شیرخواره بیتجربه
جوانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ، حیوان جوان▼، گیاه نورسته▼، بچه، طفل، کودک، خردسال، نوزاد، نورسیده، مولود، نوباوه، کوچولو، نینی، فسقلی، مامانی، عروسک، گل پسر، عزیز، دردانه، ملوس،
جادهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی رگراه، جادۀ اصلی، جادۀ خاکی، جادۀ اسفالته، جادۀ شوسه، کمربندی بلوار (بولوار)، خیابان، کوچه اتوبان، شاهراه، شارع، آزادراه جادۀ ابریشم باند کنت
گیاهانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ان، نباتات، علف، سبزیجات، گیاه، روییدنی، رستنی، نبات، سبزه حیات گیاهی، نشو ونمای نباتی، نمو، رویش [جوانه] سلسله گیاهان: شاخهها، جلبکها، خزهگی
کشاورزیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی رزی، زراعت، فلاحی، فلاحت، کشت، زرع، مزرعهداری، بهزراعی، اصلاح نژاد باغداری، درختکاری، جنگلداری، باغبانی، گلکاری، مرتعداری، چایکاری دیمکاری، د
جوانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ، حیوان جوان▼، گیاه نورسته▼، بچه، طفل، کودک، خردسال، نوزاد، نورسیده، مولود، نوباوه، کوچولو، نینی، فسقلی، مامانی، عروسک، گل پسر، عزیز، دردانه، ملوس،
رویشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت جوانه، نمو، نتیجۀطبیعی حاصل، بَر، بار، نتیجه، ثمر، ثمره، میوه خرمن، کشت، محصول، درو، برداشت، [◄ کشاورزی 370]