بهشتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ردیس، ملکوتآسمانها، خُلد، جنَت، روضه، رضوان، ارم، سماوات، خانه ابدی، مینو، چرخمینو، آسمان، افلاک، نیروانا، باغ عدن، المپ، آسمان هفتم باغ خلد، جنات
پرهیزیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ] پرهیزیدن، جانب اعتدال رارعایت کردن، پرهیز کردن میانهرو بودن، ملایم شدن روزه گرفتن، گرسنگیکشیدن قانع بودن، قناعت کردن، ساختن
تلف کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ن، جان کسی را گرفتن، غرق کردن، سوزاندن، له کردن، قربانی گرفتن
جناحیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) رقهای، جانبدارانه، حزبی، خطی، راستی، چپی محفلی، هیئتی جمعی، دستهجمعی، همگانی چندحزبی، تکحزبی، مشروطهخواه
تلف شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی دن، هلاک شدن، جان خودراازدست دادن، نیست شدن خفه شدن، غرقشدن خراب شدن، متلاشی شدن، تجزیه شدن زیر آوار ماندن، سوختن کشته شدن، بهقتل رسیدن، اعدام