جماعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ع، جماع 166 [نزدیکی، مقاربت، جفتگیری، برخورداری، هماغوشی، وصال، تمتع، آمیزش، لقاح، جفتشدن، سکس، وطی، تولید مثل آمیزش بیننژادی، اختلاط دورگه پیوند
جماعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ت، جفتگیری، برخورداری، وصال، هماغوشی، تمتع، کامجویی، آمیزش، خلوت، همبستری، عشقبازی، لقاح، جفتشدن، سکس، وطی، مجامعت آمیزشبیننژادی، اختلاط دورگه پ
جماعتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) حفل، هیئت، دسته، مجلس، جناح، مافیا، دستهبندی غیرتشکیلاتی، حلقه، سلک، جرگه، فرقه، شراکت جامعه، صنف، جمعیت، نظام(پزشکی)، اخوان،
نماز جماعتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب جماعت، عبادات جمعی، نمازجمعه، صلات خمسه تناولالقربان، تناولعشای ربانی
جامعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت عالمگیر، عمومی، کلی▲، جهانشمول، وسیع، محیط، فراگیرنده، دربرگیرنده، سراسری، شامل، همهجانبه، گسترده، همگانی، عام حیِحاضر، حاضر گروهی اخص
نماز جماعتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب جماعت، عبادات جمعی، نمازجمعه، صلات خمسه تناولالقربان، تناولعشای ربانی
صففرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ه، جماعترونده، رژه، ستون مشایعت کنندگان، جماعت مشایعین کوچ کارناوال، نمایش باشکوه، جشن، روز مخصوص کاروان، قافله، ملتزمینرکاب، قطار، ستون یک، زنجیره،
مشابه عمل کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه عمل کردن، دنبال کردن، همرنگ جماعت شدن، پیروی کردن، منطبق بودن تأسی کردن
گردهمآییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم آیی، اجتماع، جماعت، تجمع میتینگ (متینگ)، تظاهرات، راهپیمایی اجلاسیه، اجلاس، کنوانسیون، همایش، سمینار، سمپوزیوم، کنفرانس، شورا جشن، جشنواره، فستیوال
عشقورزیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی نامزدبازی، مهرورزی، محبت، معاشقه، مغازله، لاس، نوازش عشقبازی، جماع