جافرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام یش، ظرفیت، فاصله، امکان جا دادن، فضای خالی قابلاستفاده، فضا اتاق خالی، صندلی خالی، میز رزرونشده، خانه اشغال، آکندن ◄ پُرکردن موقعیتشغلی ◄ اشتغا
متکلف ➊ [آراستگی متن]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه لف ➊ [آراستگی متن]، مزین، غنی، آراسته بهصنایع بدیعی، آراسته، فاخر، مصنوع، آرایشی مرسل، مرصع، مسجع، مقطع، ملمع رسا است
درخشان کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ن کردن، براق کردن، جلادادن، صیقلی کردن، واکس زدن، روشن کردن، تشعشع کردن، چرب کردن، لیز کردن، روان کردن
منظرهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی وه، چشمانداز، جلال، رونق، ضیا، عرضه، تزیین تشریفات، نمایش، نمونه صحنه، هنر تئاتر جلوه، تابش، ناز، کرشمه هیبت، شکوه، ابهت، شوکت، جبروت، اقتدار آ
[صفت] مجازاتکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ت] مجازاتکننده، کینهجو، انتقامجو جلاد، شکنجهگر، دژخیم، میرغضب ستمگر ◄ظالم، مستبد ضارب ◄اذیتکن قاتل بیرحم
تجلی ذاتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ذات، جلوۀ ذات، جلالخداوندی، تجلی صفات امامت، ولایت تجلیگاه، کوه طور، غار حرا
صمغفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ن، مُر مکی، کهربا، عنبر، قیر، روغن جلا بارزد، انگم، انغوزه (انقوزه)، انزروت (صمغ گیاهی)، مقل