جشنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی گرفتن، تعطیلی، عید، مهمانی، شادمانی، خوشی، بزم جشنواره، فستیوال، کارناوال، روز مخصوص مراسم، نمایش باشکوه عید نوروز، عید فطر، عید قربان، دهه
شادمانی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی انی کردن، جشن گرفتن، سالروزنگهداشتن، دست زدن، تشویق کردن، ستودن، آفرین گفتن، هلهله کردن، ناخن را حنا گرفتن
سالروز نگهداشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی لروز نگهداشتن، جشن گرفتن، گرامیداشتن، تقدیس کردن، بهیاد آوردن، سلام رساندن، اهمیت دادن
جشنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی گرفتن، تعطیلی، عید، مهمانی، شادمانی، خوشی، بزم جشنواره، فستیوال، کارناوال، روز مخصوص مراسم، نمایش باشکوه عید نوروز، عید فطر، عید قربان، دهه
تلف کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ن، جان کسی را گرفتن، غرق کردن، سوزاندن، له کردن، قربانی گرفتن
مردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی رفتن، رهسپار شدن، فوت کردن، اشهد گفتن، نفس آخر راکشیدن، غنودن، (کارش) تمام شدن، تمام کردن، گذشتن، بهآخرخط رسیدن، بدرود حیات (زندگانی، جهان) گفت