جستجوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ی، بررسی، تجسس، تفتیش، تحقیق، پژوهش، اکتشاف، ردیابی، غارنوردی استقصا، استقرا تکاپو[ی] کنجکاوی، اثبات اتود، مطالعه
مقعر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل کردن، غر کردن، فرورفتگی ایجاد کردن حفر کردن، حفاری کردن، استخراج کردن، گود کردن، تونل زدن، نقبزدن، کندن، گودبرداری کردن کاویدن، کندوکاو کردن، زیرورو
جُستنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ش کردن، تعقیبکردن، جوییدن، جستجو کردن، جویاشدن، رد کسی (چیزی) را گرفتن، ردیابی کردن، سراغ گرفتن، پرسوجو کردن
[فعل] درآوردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت درآوردن، استخراج کردن، کندن، گود کردن، حفر کردن، تونل زدن▼ کشیدن [دندان]، بیرون آوردن کاویدن، کندوکاو کردن، زیرورو کردن، جستجو کردن شیار کشیدن سفتن،
کشففرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ، اکتشاف، کندوکاو، استخراج، یافت، پردهبرداری، آشکارسازی، رونمایی تجسس، کاوش، تحقیق، پژوهش، تفحص، اکتشاف، جستجو برداشت غریزۀ کارآگاهی، پیگی
کنجکاویکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود کنجکاویکردن، جویا شدن، جستجوکردن، تحقیق کردن ناخن زدن فضولی کردن بازجویی کردن