جاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی جریاندار، روان، ساری، سیلآسا، غران، خروشان، جوشان، مواج، متموج، بارانی زمزمهکنان متحرک، باز [فعلی، الزامآور، قانونی، رعایتکننده، ]
فعلیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان لی، جاری، کنونی، موجود، معاصر، امروزی، متجدد حاضر حاکم، غالب، نافذ، فراگیر، درگردش رایج، شایع، متداول، مُد روز، مرسوم ساری، حی و حاضر، درجریان متأخر
فریاد انسانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی داد، جار، نعره، جیغ، هوار، غوغا، جنجال، هلهله، آوا، فغان، غریو، خروش، نفیر، دادوفریاد، بانگ، پرخاش، نهیب ریسه، شادمانی، شاباش هقهق، گریه، زاری،
اقوامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ن، خویشاوندان، وابستگان، نزدیکان، اطرافیان، منسوبین، قوم و خویش، خویش، کس و کار، پیوندان، فامیل، فکوفامیل، متعلقان، متعلقین، اقارب، اقربا، الاقرب
[قید] الآنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ، الساعه، بدون فوت وقت، امروز، اکنون، حال، حالا، اینک، الآنه، همین الآن امروزه، امروزه روز، امروزها، اینروزها، امروز [و]فردا، این اوقات، این دورهو
فعالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت عال، چابک، سرزنده، پرشور، شاداب▼، چالاک نیرومند، پرزور، قوی، پرزهره فرز، تند، سریع، پرتحرک، زبر و زرنگ، تردست، ورزیده مصمم دایر، جاری، مشغول کار چست