چندفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد فت] چند چندین، کثیر غیرمنفرد، جمعی چندان مضاعف، متعدد، عدیده، بس، خیلی، بسیار، زیاد، فراوان، وافر کثیرالوقوع جزیل، نهمار
کافیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی افی، بس، مکفی، وافی، تکمیل، کامل بهاندازه، بسنده فول، تاخِرخِره قابل قبول، قانعکننده، رضایتبخش، راضیکننده، قابل تحمل زیاد، زائد، شایگان،
فراوانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ُر، زیاد، بابرکت، انبوه، بس، وافر▲، زائد▲ بسیار، زیاد، عدیده، کثیر، بیشمار، بینهایت، بیحد، معتنابه، خیلی متراکم شایگان، جزیل، مشبع، بلیغ،
زبانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل نه، امتداد دماغه، شبه جزیره، زمین، جزیره بیروننشست پیشانی، دماغ، بینی زاویۀ بیرونآمده لبۀ کلاه، سایهبان، جانپناه برج و بارو، استحکامات بند، مفصل
منطقهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام قه، فضای معین، قطعه، اقلیم، سرزمین▼، ناحیه▼، شهرستان، شهر▼ فضای محدود، محدوده، محوطه ◄ محل اراضی، ناحیۀ (منطقۀ) جغرافیایی، ناحیۀ کوهستانی، ناحیۀ