مقدار کمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ر کم، کمی، مقدار محدود خلاصه، منتخب پشیز، چیز جزیی، چیز سبک یک ذره، یک گاز، یک لقمه، یک مثقال، یک غاز، سرِناخن، یک پشتِ ناخن، اپسیلون، جزء مثقال، نخ
ناقصفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ص، ناکامل، نارسا، افتاده، نادیده گرفتهشده، جاافتاده، دارایازقلم افتادگی، محذوف تکمیلنشده▼ معیوب، خراب، بدونکمال ◄ ناقص، کم آورده لُخت، تجهیزنشده ک
پاداشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ش، اجر، ثواب، مزد، جعل، جزای نیکی، جزا، سزا، پرداخت صله، عطیه، دستخوش، جایزه، تحسین، عنوان انعام، ناز ِشصت (شست)، حق شناسی، بخشش، اعطا، دهش مژد
[اسم] مجازاتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات بت، محکومیت، پادافره، مکافات، محکومبه، جزایبدی، قصاص، جزا، تأدیب، ادب، گوشمالی، مالش، تودهنی، زجر، تنبیه، تنبیه بدنی، سیاست، نسق، تعذیب، تعزیر،
جزئاًفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ] جزئاً، بعضاً، خُردخُرد جزئی یکهوا، یکذره، کَمی، اندکی برخی، بعضی، هیچ