کیفریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ، جزایی، تنبیهی، متضمن مجازات انضباطی، انتظامی، انتقامجو، تلافی-جویانه
منادیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط آور، نداکننده، مؤذن، مکبر، جارچی، دعوتکننده، فرستاده، پیامبر، پیغام آور سفیر ◄ پیشدرآمد پیشرو، جلودار، یورتچی
تلافیجویانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) لافیجویانه، کیفری، متقابل، تنبیهی، جزایی، برقرارکننده
حقوقدانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات قوقدان، فقیه، قانوندان، مشاور حقوقی، متخصص حقوق جزایی، حقوقدان کیفری
[اسم] مجازاتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات بت، محکومیت، پادافره، مکافات، محکومبه، جزایبدی، قصاص، جزا، تأدیب، ادب، گوشمالی، مالش، تودهنی، زجر، تنبیه، تنبیه بدنی، سیاست، نسق، تعذیب، تعزیر،