سعی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ، کوشیدن، اهتمامکردن، مجاهدت کردن، همت کردن، بالا رفتن و پایین آمدن، جدوجهد کردن حداکثر سعی خودرا کردن، زور خودرا زدن، تلاشکردن سعی خودرا کرد
تلاشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه وشش، تقلا، تکاپو[ی]، جِدّ، جدوجهد، جنبوجوش، سختکوشی، رنج، زحمت▼، کار▼، انرژی همت، سعی، اهتمام، مداومت، مجاهدت، جدیت، مساعی، پافشاری عرق
ننگفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی رسوایی، افتضاح، فضاحت جنجال، جاروجنجال، غوغا، قشقرق، شایعه عدم محبوبیت، بیاعتباری، بدنامی ازنظر افتادن، تقبیح بدبویی، زشتی، نفرتانگیزی
آشوبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، ناآرامی، بلوا، فتنه، هرجومرج، بحران، شورش، کودتا، عصیان، انقلاب جنجال، غوغا، همهمه، شلوغی، ولوله، قشقرق، جاروجنجال، دادوفریاد و شلوغی، سرسام، ازد
صدای ناهنجارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی سم] صدای ناهنجار ناهنجاری، ناسازگاری صداها، ناسازی، ناسازگاری، تنافر صداها غوغا، بینظمی فاصلۀ نامطبوع، دیسونانس صدای خارج ازنُت، فالش زوزه، صدا