جوانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ] جوان، نوجوان، برنا [حالتاسمی جوان 132] نابالغ، خردسال، نونهال، نوباوه، تازهپا صغیر، کودک، بچه، بچهصفت، بازیگوش کودکانه، بچگانه شیرخواره بیتجربه
جوانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ، حیوان جوان▼، گیاه نورسته▼، بچه، طفل، کودک، خردسال، نوزاد، نورسیده، مولود، نوباوه، کوچولو، نینی، فسقلی، مامانی، عروسک، گل پسر، عزیز، دردانه، ملوس،
جافرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام یش، ظرفیت، فاصله، امکان جا دادن، فضای خالی قابلاستفاده، فضا اتاق خالی، صندلی خالی، میز رزرونشده، خانه اشغال، آکندن ◄ پُرکردن موقعیتشغلی ◄ اشتغا
جشنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی گرفتن، تعطیلی، عید، مهمانی، شادمانی، خوشی، بزم جشنواره، فستیوال، کارناوال، روز مخصوص مراسم، نمایش باشکوه عید نوروز، عید فطر، عید قربان، دهه
متکلف ➊ [آراستگی متن]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه لف ➊ [آراستگی متن]، مزین، غنی، آراسته بهصنایع بدیعی، آراسته، فاخر، مصنوع، آرایشی مرسل، مرصع، مسجع، مقطع، ملمع رسا است
جویای نام بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی نام بودن، جاه طلب بودن، دنبالمقام بودن، مغرور بودن فخر فروختن
آرزوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی هوس، جاه، آرمان، هدف، خیال، رویا، آیندهنگری، وهم طمع، مقصود، منظور، داعیه، قصد خواهش، مراد، کام، حسرت، تمنا، تقاضا، التماس معشوق، محبوب، مطل
ایمنیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی امنیت، امن، تأمین، تأمین جانی، سلامت، عافیت، مصونیت، معافیت، امان، اطمینان، اعتماد صیانت ذات امنیت، آرامش، آسودگی، امن، صلح ایمنسازی، مصونس
امیدوارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی دوار، آرزومند، متمنی، جاهطلب، قصد کرده، چشمبهراه، چشمبردر، منتظر تشنه، تشنهدل پشتگرم آرمانگرا کاندید، نامزد، داوطلب، (لیست انتظار)، را
تلف کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ن، جان کسی را گرفتن، غرق کردن، سوزاندن، له کردن، قربانی گرفتن