جانشینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر انشین، جانشین شده، جایگزین، تعویض شده، معوض، یدکی جبرانکننده، دلجویی کننده، تلافیجویانه همشأن، همردیف، همطراز، جفت، برابر زیردست، کهتر موقت، مو
نوش جانتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) له] نوش جانت! بخور! اینبهآندر!زدی ضربتی، ضربتی نوش کن!
جانشینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر انشین، جانشین شده، جایگزین، تعویض شده، معوض، یدکی جبرانکننده، دلجویی کننده، تلافیجویانه همشأن، همردیف، همطراز، جفت، برابر زیردست، کهتر موقت، مو
نوش جانتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) له] نوش جانت! بخور! اینبهآندر!زدی ضربتی، ضربتی نوش کن!
فرد جایگزینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر جانشین، کفیل، قائممقام، نایب، معاون، ذخیره، بازیکن ذخیره، علیالبدل، عضو علیالبدل، نماینده، وکیل نیروی ذخیره، رزرو، قوای ذخیره، قوای کمکی خلف، پیر
رایگانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی جانی، یامفت، مفتی، صلواتی، افتخاری، بیمزد، داوطلبانه، بهعنوان هدیه، داوطلبانه، دادهشده، آزاد(2)