جامعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت عالمگیر، عمومی، کلی▲، جهانشمول، وسیع، محیط، فراگیرنده، دربرگیرنده، سراسری، شامل، همهجانبه، گسترده، همگانی، عام حیِحاضر، حاضر گروهی اخص
جامۀ ویژهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ژه، لباس روحانیون، لباسنظامی، لباس محلی، لباس ملی، پوشاک نیمتنه، کلاهنمدی
جادهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی رگراه، جادۀ اصلی، جادۀ خاکی، جادۀ اسفالته، جادۀ شوسه، کمربندی بلوار (بولوار)، خیابان، کوچه اتوبان، شاهراه، شارع، آزادراه جادۀ ابریشم باند کنت
جامعهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) مجمع، اجتماع، انجمن، گروه سازمانیافته جامعۀاقتصادی، منطقۀ آزاد، اتحادیه، سندیکای کارگری، اتحادیه، فدراسیون، اتحاد موقت، کنفدرا
پوشاکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ب، جامه، رخت، لباس، خلعت، کسوت، جبه، بالاپوش، جل، پلاس، دلق، ردا، تنپوش، البسه پیراهن▼، لباس روحانی، لباس نظامی، لباس فاخر، مُد
نظافتچیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی رفتگر، سپور، جاروکش، گازر، لباسشور، ظرف شور، واکسی خشکشویی حمامی، گرمابهدار، گرمابهبان، دلاک، کیسهکش، سلمانی (جامه) رختشوی، سپیدکار، خش
انسجامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت جام، پیوستگی، ارتباط، وابستگی، قوام، یکپارچگی، تمرکز، استحکام ارتباط ارگانیک (متقابل، تنگاتنگ)، همبستگی پایداری، استحکام صلابت، سختی استحکام درونی،
وظیفه انجام دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات جام دادن، وظیفۀ خود را انجام دادن، کوتاهی نکردن، کم نگذاشتن، سنگ تمام گذاشتن، قصور نکردن، انجام وظیفه کردن
جهانشمولفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم شمول، جامع، همهجانبه، مطلق جهانی، بینالمللی، عالمگیر، انترناسیونال، ملی، سراسری، همهجاحاضر، حاضر عام▲