جافرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام یش، ظرفیت، فاصله، امکان جا دادن، فضای خالی قابلاستفاده، فضا اتاق خالی، صندلی خالی، میز رزرونشده، خانه اشغال، آکندن ◄ پُرکردن موقعیتشغلی ◄ اشتغا
جدارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد دِ فاصل، مرز، دیوار، تیغه، پرده مانع، نرده، حصار، پرچین، خندق، خطوط دفاعی حائل، سپر، ضدضربه، ضربهگیر عایق، جسمنارسانا درز، شکاف جداسازی
جاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی جریاندار، روان، ساری، سیلآسا، غران، خروشان، جوشان، مواج، متموج، بارانی زمزمهکنان متحرک، باز [فعلی، الزامآور، قانونی، رعایتکننده، ]
جبرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام لزام، التزام، اقتضا، ناچاری، ضرورت، بایستی، باید، اجبار، فقدان انتخاب، ناگزیری تقدیر▼، وجوب، ازپیش تعیینشدگی، اتفاقات، اوضاع قانون طبیع
متکلف ➊ [آراستگی متن]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه لف ➊ [آراستگی متن]، مزین، غنی، آراسته بهصنایع بدیعی، آراسته، فاخر، مصنوع، آرایشی مرسل، مرصع، مسجع، مقطع، ملمع رسا است
قلابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد رختآویز، جارختی، جالباسی، میخ طویله، بندِ شلوار، دار، گیره قلاب ماهیگیری، شکار
گنجهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام ، کمد، دولابه قفسه، طاقچه، بخاری، رف بوفه، بار، گنجۀ کشودار، کابینت، کاردکس گنجۀ دیواری، جالباسی، جارختی، اشکاف، صندوقخانه، پستو
فریاد انسانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی داد، جار، نعره، جیغ، هوار، غوغا، جنجال، هلهله، آوا، فغان، غریو، خروش، نفیر، دادوفریاد، بانگ، پرخاش، نهیب ریسه، شادمانی، شاباش هقهق، گریه، زاری،
چراغفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی امپ، نئون، چلچراغ، لوستر، جار، شمعدان، روشنایی، نورافکن، پروژکتور، پریموس، بادی سراج، مصباح، زجاجه، مشکات اجزای لامپ: حباب، فیلامان، رشته، تنگست
نشرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط بع ونشر، انتشار، اشاعه، اعلان، اطلاعرسانی، آگاهی، ارائه، بسط، معرفی، اطلاع خبرپراکنی، پخش رادیویی، پخش رسانهای جار، آگهی بیانیه تیراژ ترویج