ترک کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام کردن، ترک عادت کردن پشتپا زدن، دل برداشتن، پشت بهچیزی کردن، ازسر چیزی گذشتن، ترک تعلقات کردن صرفنظر کردن شانه خالی کردن
تیزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل بُرّنده، گزنده، بُرّا، نوکتیز، نوکدار، آهنبُر، بُران، جداکننده دندانه دار ناهموار، زبر سیخ، شقورق، مودار آبدیده [≠ تیزمزه، تند، آبدار، تیز [مزه]
میوهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت َر، ثمر، بار، سردرختی، گیاه میوۀ کال، نارس، چغاله، نرسیده، سبزدانه، بیدانه، گوجهسبز، چغالهبادام کنسرو میوه توت، شاهتوت هلو، شلیل، به، آلو، آلوزر
خداپرستیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب تی، توحید، یگانهپرستی، دین اهل کتاب، اعتقاد بهوحدت وجود اعتقاد به تعدد خدایان، شرک
دخولفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ول، حرکت به درون، ورود، نفوذ، تراوش، نشر، اشباع داخل یکدیگرشدن، تداخل، آمیختگی تراوش ◄قلیان، دفع بدنی، تخلیه نشر، سرایت، پراکندگی ◄ تفرق اشباع، فراگ
فقدان ارتباطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه فقدان ارتباط، مطلقیت، استقلال، آزادی دلبخواهی بودن، یکجانبه بودن دیمی بودن، الکی بودن، بیحساب و کتاب بودن انفراد، جدایی، گسیختگی، عدم اتحاد، تک بو
منصرف کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام منصرف کردن، برحذر داشتن، بازداشتن، اخطار دادن، اعتراض کردن منع کردن، تهدید کردن، مرعوب کردن، ترساندن بهراه دیگرهدایت کردن، راندن، بردن،