شمشیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) جر، تیغ، دشنه، قمه، چاقو، چاقوی ضامندار، شوشکه کارد◄ ملاقه ساطور، تبر▲
چیز تیزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل ِ تیز: خار، دندان، تیغ، قلاب، خلال، نیش، دندانه، دنده، نوک، قله قیچی، اره میخ، سوزن (تهگرد)، پونس (پونز)، سنجاق، قفل مته، دریل، سوراخکننده جوجهتیغ
شعاع نورانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ، پرتو، تیغ، شعشعه، شعاع، باریکه، سو، بارقه، آذر، برق، صاعقه، جرقه، اخگر، آذرخش، شراره، شرار، شرر، اشعه، امواج الکترومغناطیس لیزر فوتون برق، الک
لبۀ تیزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل یز، لبه، تیغه، تیزی چیز تیغهدار، اسکنه، مغار، قلم درز، قلم، رنده، صاف کن تیغ صورتتراشی، ناخنگیر کارد، چاقو، خنجر، شمشیر، قیچی، خیش، داس، ابزار کشا