داروی محرک (تیزکنندۀ حواسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت وی محرک (تیزکنندۀ حواس، نیروزا) داروی محرّک، نیروبخش
داروی محرک (تیزکنندۀ حواسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت وی محرک (تیزکنندۀ حواس، نیروزا) داروی محرّک، نیروبخش
چیز تیزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل ِ تیز: خار، دندان، تیغ، قلاب، خلال، نیش، دندانه، دنده، نوک، قله قیچی، اره میخ، سوزن (تهگرد)، پونس (پونز)، سنجاق، قفل مته، دریل، سوراخکننده جوجهتیغ
پاککنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ، بهداشتی، تمیزکننده، ضدعفونی کننده، شوینده، زداینده، گندزدا، پلشتبر
طریقتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ت، راه، صراط شریعت تزکیه، مجاهده، تحیر، تذکر، تجلّی، تجرید، تجرد کثرت طرق، وحدت صراط