کُشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ُشتن، قتل▼، اعدام، قصاص، تیرباران، مجازات اعدام شکار، ذبح، قربان قلعوقمع، معدوم سازی، تخریب آتش، اتلاف
کُشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی تن، مرتکب قتل شدن، تباهکردن، اعدام کردن، دار زدن، گردن زدن، تیرباران کردن، مجازات کردن خفه کردن سنگسار کردن، سنگ انداختن بهضربگلوله کشتن، تیر ا
بمبارانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ، بمباردمان، بهتوپبستن، تیرباران، شلیک دستهجمعی، ضدهوایی
مجازات اعدامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ام، کشتن، دار، تیرباران، گردن زدن، سنگسار، بهصلیب کشیدن، مُثله، مثله کردن وسیلۀ اعدام
تفنگفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) تتیر، مسلسل، توپ، خمپاره، تیربار، کاتیوشا مسلسل، ژ، کالاشنیکوف، اوزی تفنگ خاندار، دولول، ساچمهای، بادی، ساچمهزنی، خردهزنی،