درمان شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ، التیام پذیرفتن(یافتن)، التیام پیدا کردن، مداوا شدن، شفا یافتن، بهبود یافتن، خوب شدن، بهتر شدن قابل درمان بودن، چاره داشتن، خوشخیمبودن
تسکینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی کین، التیام، بهبود حال، تخفیف، آسودگی، راحتی، فرونشانی اطمینان خاطر، عقدهگشایی، تسلی استراحت، نقاهت، بهبود
تعدیلکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت یلکننده، معتدلکننده میانجی التیامبخش، تسکیندهنده مهارکننده، افسار، کمند
تسکیندهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی سکیندهنده، مسکن، آرامبخش، ضددرد، تببر، التیام بخش پماد، مرهمگونه موجب آرامش خاطر، دلارام، دلنواز
بهبودفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ود، پیشرفت، ترقی، توسعه، رُشد، بالندگی، پویایی، تقدم اصلاح، بهینهسازی، ارتقا، ترفیع بهسازی، عمران، عمارت، احداث، ساختمان آبادسازی، آبادانی،