تهیه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی تهیه کردن، آوردن، انتقال دادن، دادن عاریه دادن، قرض دادن، وامدادن توزیع کردن، پخش کردن فراهم کردن، تدارک دیدن، راه انداختن
تکیه دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ، روی چیزی ایستادن، پشتیبانی شدن، جای محکمی داشتن، تکیه داشتن (دادن، کردن)، لَم دادن، یله دادن مطمئن بودن
تکهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ه، ریزه، براده، پوشال، پوش، تراشه، تراش، پارچه، قطره، چکه، شقه بخش▲ بدنه باقیمانده نقصان، مقدار کم، چیز کوچک قطعه، قطعات منفصله، مدول، جزءترکیبی، وص
تهیهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی وجیستیک، پشتیبانی، اردنانس، تدارک، سورسات، آذوقهرسانی، خدمات، توزیع، پخش، کیترینگ، خدمات تهیۀ غذا بارگیری، آبگیری بارانداز، اسکله، پایانه
مطمئن بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال طمئن بودن، کاملاً روشن بودن، قطعی بودن، حتمی بودن، ردخور نداشتن، بایستن مشخص شدن اطمینان داشتن، اعتمادداشتن (کردن) به (بر) چیزی (کسی)، متکی
تکیه دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ، روی چیزی ایستادن، پشتیبانی شدن، جای محکمی داشتن، تکیه داشتن (دادن، کردن)، لَم دادن، یله دادن مطمئن بودن
تهیه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی تهیه کردن، آوردن، انتقال دادن، دادن عاریه دادن، قرض دادن، وامدادن توزیع کردن، پخش کردن فراهم کردن، تدارک دیدن، راه انداختن
مشخص کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم مشخص کردن، بستن، معین کردن، شمردن سیاهه تهیه کردن، لیست کردن تعریف کردن، تعیین کردن، محدود کردن جدا کردن، فرق گذاشتن، کنار گذاشتن گذاشتن معنا داشتن ت
انبار کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی انبار کردن، ذخیره کردن، اندوختن، جمع کردن، گنجاندن پستایی کردن کاشتن، تهیه کردن