تسلیحاتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ، تولید سلاح، کارخانۀاسلحه، اسلحه‌خانه، زرادخانه، صنایع دفاع
تسلط داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام شتن، غلبه کردن، ریاستکردن، برگ برنده داشتن، روی انگشت چرخاندن، تحت انقیاد درآوردن مستبد بودن
تفوق داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت داشتن، تسلط داشتن، مسلطبودن، فایق آمدن اول بودن، مقدم بودن، تقدم داشتن، تفوق گرفتن (جستن، یافتن) به‌اوج رسیدن
ترتیبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ، تسلسل، تعاقب، توالی سلسله مراتب، درجه‌بندی، درجه، قطار، آرایه، ردیف
تداومفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم وم، تسلسل، تکرار، استمرار، پیوستگی، توالی، ترتیب، ممارست یکنواختی، همگنی همیشگی بودن، ابدیت افزایش جریان، روند، گرایش عادت دایره‌ای بودن، دَوَران ترت
تداوم داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم اوم داشتن، تسلسل داشتن، لاینقطع ادامه داشتن، استمرار داشتن، درپی آمدن، صف بستن، ازپی آمدن ادامه پیدا کردن، ادامه یافتن، برقرار بودن، دنبال شدن، قطع ن
مهارتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه زبردستی، تسلط، استادی، حذاقت، صلاحیت، سررشته، تبحر، تخصص، هنر، فوت کوزه‌گری، ید طولا قوه، توان فن، داو، شگرد، تکنیک، کار، بند، روش، فوت‌وف