حملهکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ننده، مهاجم، تکاور، کوماندو، کلاهسبزها تروریست، چریک، پارتیزان، میلیشیا ضارب ◄ مجازات، اذیتکن مدافع، شخص مدافع غارتگری
سربازفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) می، ارتشی، نیروهای منظم، تکاور، کماندو، ذخیره، کهنهسرباز، سرباز وظیفه ایثارگر، جانباز، آزاده خدمت وظیفه ◄ اقدامات جنگی سرباز ک
آدم ورزشکارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ازیکن، فوتبالیست، ژیمناست، دونده، اسکی باز، شناگر، تیرانداز، کمانگیر، مشتزن، بوکسور، کاراتهباز، جودوکار گلادیاتور، شخص مبارز پهلوان، کُشتیگیر تکا
اکتسابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی کسب، تکاثر، تحصیل درآمد، امرار معاش، ایجاد درآمد، گذران، ارتزاق، انتفاع، بهرهبرداری، تحصیل، بُرد انباشت، تکاثر، استثمار، افزایش سرمایه▼، ثر
افزایشسرمایهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی رمایه، انباشت، نفع، منفعت، استفاده، پسانداز، صرفهجویی انباشت، تکاثر، ثروتاندوزی، سرمایهگذاری، سپردهگذاری، گردآوری (انباشت) استثمار، بهر