انقباضفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد انقباض، تراکم، قبض، تکاثف تنگی، قید، محدودیت کاهش، کم کردن، تقلیل انقباض عضلانی، اسپاسم، گرفتگی، درد زایمان سیاست انقباضی مالی، تورمزدایی، کاهش تور
اکتسابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی کسب، تکاثر، تحصیل درآمد، امرار معاش، ایجاد درآمد، گذران، ارتزاق، انتفاع، بهرهبرداری، تحصیل، بُرد انباشت، تکاثر، استثمار، افزایش سرمایه▼، ثر
نارسا بودن [حرکت یا شیء]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ودن [حرکت یا شیء]، کاستی داشتن، تکافو نکردن، بسنده نبودن، بس نبودن، کافی نبودن نامناسب بودن، مناسب نبودن نرسیدن، کم داشتن، کمبود داشتن برد نداشتن، ب
افزایشسرمایهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی رمایه، انباشت، نفع، منفعت، استفاده، پسانداز، صرفهجویی انباشت، تکاثر، ثروتاندوزی، سرمایهگذاری، سپردهگذاری، گردآوری (انباشت) استثمار، بهر
غبطهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی رشک، طمع، زیادهطلبی، افزونطلبی، تکاثر، میل (اشتیاق)، رقابت، چشموهمچشمی، مسابقه مضایقه درتمجید حسادت