توبیخ کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات مؤاخذه (بازخواست،...) کردن، تذکر دادن، گوشزد کردن، درپرونده درج کردن، یادآوری کردن، خاطرنشانکردن، اخطار دادن، بهیاد آوردن ناسزا گفتن، فحش دادن
یادآوریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه تفاده ازحافظه، خاطره، تداعی، یادکرد، خطور، ذکر، تذکر، تذکار، تکرار آشنایی حفظ، حفظ کردن، ازبرکردن، یادگیری یادِ گذشته، مرور خاطرات، فلاشبک،
زندگینامهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه رافی، سرگذشت، اتوبیوگرافی، رزومه، سفرنامه، شرح حال، تذکره، خاطرات، اخبار، احوال، پسزمینه، سابقۀ شغلی، سابقۀ کار خدمت،
سختتر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ختتر کردن، تشدیدکردن، بدترکردن، برانگیختن، استخوان لای زخم گذاشتن، آتش زدن بغرنج ترکردن، تقویت کردن، افزودن، زوال یافتن
طریقتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ت، راه، صراط شریعت تزکیه، مجاهده، تحیر، تذکر، تجلّی، تجرید، تجرد کثرت طرق، وحدت صراط