تونلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل یرزمینی، پیاده‌رو زیرزمینی، غار، نقب، قنات، کاریز، کانال زیرزمینی، کانال، چاه، راه‌آب تونل مترو زیرزمین
توالیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ترتیب مسلسل، ترادف، تسلسل، تعاقب▲، پیروی تبعیت، تابعیت توالی منطقی، پردازش، الگوریتم، استدلال پروسه، فرآیند، چرخه رشته، سلسله، ردیف، سری، صف، سریال،
زیرزمینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام هشتی، سرداب، سردابه، آب‌انبار، قنات، کاریز، تونل سنگر، پناهگاه، پناهگاه زیرزمینی پستو، انباری، انبار تأسیسات، فاضلاب، محل فاضلاب دخمه، سیاهچال،
مقعر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل کردن، غر کردن، فرورفتگی ایجاد کردن حفر کردن، حفاری کردن، استخراج کردن، گود کردن، تونل زدن، نقبزدن، کندن، گودبرداری کردن کاویدن، کندوکاو کردن، زیرورو
[فعل] درآوردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت درآوردن، استخراج کردن، کندن، گود کردن، حفر کردن، تونل زدن▼ کشیدن [دندان]، بیرون آوردن کاویدن، کندوکاو کردن، زیرورو کردن، جستجو کردن شیار کشیدن سفتن،
لولهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل شلنگ، آوند، کانال، تونل▲ رگ، سرخرگ، سیاهرگ، ورید، شاهرگ، مویرگ، شریان، عروق (کرونر) اسپیرال، مانسمان، مانی‌فولد (منی‌فولد) استوانه
حفاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل خاکبرداری، حفر، گودبرداری، پی‌کنی، لایروبی قبر، گور، خاک، مقبره معدن، کان، تونل، نقب، میلۀ چاه، دالان زیرزمینی بادکش لانۀ زیرزمینی قطار زیرزمینی، متر