توطئهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی طرح، نقشه، دسیسه، آنتریگ پاپوش، پروندهسازی لطایفالحیل، حیله، مکر، فریب کودتا، کودتای خزنده، ~نرم، ~مخملی حسابگری، سیاسیکاری، دیپلماسی زمین
توطئهآمیزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی آمیز، پنهانی، نهفته، مخفی غیرقانونی، خیانتکارانه، خائنانه
تبرئهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات برئه، تبرّی، تبرّا، برائت، رفع اتهام، بیگناهی معافیت، آزادسازی، عفو، برائت ذمه، حمایت تسویه، تهاتر، مفاصا امان
تبرئه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات تبرئه کردن، بریالذمه کردن، آزاد کردن، امان دادن معاف کردن، حمایت کردن، بخشیدن ادا کردن، لغو کردن
مخفیانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط خفیانه، توطئهگرانه، آهسته، پنهانی، دزدانه، درتاریکی شب ناواضح
رازداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ، سِرّنگهداری، پوشیدهگویی، مرموزیت، راز، سکوت انجمن مخفی، فراماسونری توطئه
فریبکارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ریبکار، اغواگر، رند، دغل، دغلباز، دروغگو▼ رفیق نیمۀ راه، عضوحزب باد، نامرد توطئهگر ◄ توطئه متقلب▼، مقلد مردمرنگکن، مردمفریب آکتور [صورت ص
نقشهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه اطلس، کروکی، نمودار لِیآوت، چیدمان هندسه جغرافیا، اقیانوس، زمین توطئه
تدبیرکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ردن، نقشه ریختن، اثرداشتن، تأثیر داشتن، بهدام انداختن توطئه کردن، نقشه کشیدن، دسیسه کردن (چیدن)، پاپوش برای دیگری دوختن، تحریک کردن چارهاند