توربفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ب، میل، انحراف، افتادگی، کجی، تمایل، شیب▼، خَم قیقاج، زیگزاگ، اعوجاج، زاویهدار بودن، پیچوتاب لوزی
تجربه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر اجه شدن، رویارویشدن، روبرو شدن، برخورد کردن با (مسئله، شرایط، چیز)، لمس کردن، دست بهگریبانشدن، دستوپنجه نرم کردن، خودرا درخطر انداختن، رسیدن، کشف
تجربهگراییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود گرایی، عرف، آزمون وخطا، تیر[ی] درتاریکی، عمل مطابق عرف استقرا، فلسفه
احساسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام ] احساس، تجربه، خوی ادراک، حساسیت فیزیکی غرایز، احساسات، عواطف، عاطفه احساس واقعی، صمیمیت، راستگویی انگیزه، خودجوشی شم، غریزه واکنش، تأثیر، پاس
مادیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ عام ت، دنیای تجربی، دنیایمادی، طبیعت، ناسوت، عالم مادی، ناسوت، وجود، کیهان وجود فیزیکی، واقعیت، عینیت، محسوسیت، لمسپذیری، جوهر داشتن، تراکم، وزن، س
آزمایشیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ایشی، تجربی آزمایشگاهی، امتحانی آزمودنی، قابل بررسی
آزمایش کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ایش کردن، تجربه کردن، امتحانکردن، اثبات کردن، آنالیز کردن، آزمودن، سنجیدن، اندازهگرفتن بهکار بردن مشق دادن آزماییدن، امتحان کردن،
عدم تمیزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود م] عدم تمیز، عدم تشخیص فقدان انتخاب فقدان تجربه، بیتجربگی، مهارت تمیزناپذیری، بیقاعدگی، درهمبرهمی، آمیختگی، اختلاط، هرجومرج