توبهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ه، ندامت، ندبه، پشیمانی، تأسف، دلشکستگی، افسوس، اعتذار اقرار، اعتراف، افشا، احساس گناه، گناهکاری طلب مغفرت، طلب حلالیت، استغفار، دلجویی، کفاره آ
توبه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات دن، شرمنده شدن، شرمساربودن، پشیمان شدن، اقرار کردن، پوزش طلبیدن، دلجویی کردن، کفاره دادن، متأسف شدن، درس گرفتن، یاد گرفتن، تغییر عقیده دادن توبه
آیین توبهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات شعائر توبه، اقراربهگناه، اعتراف، توبه، ریاضت، وضو، استحمام، وسیلۀ تنبیه اَحیا، دعای ندبه، دعای توسل، دعای کمیل، رازونیاز، گریه، گریهوزاری، شب
توجه نکردن [بهشخصدیگر]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ردن [بهشخصدیگر]، غفلت کردن از دیگری، اعتنا نکردن، اهمیتندادن، اهمیت ندادن، آدم نشمردن غافل شدن غفلت کردن▲
پافشاری کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام ن، پشتکارنشان دادن، استقامت بهخرج دادن، ادامه دادن، مأیوس نشدن، آیه ازآسمان نازل شدن، ولکن معاملهنبودن، ایستادن، اصرار کردن، امید داشت
غفلت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود غفلت کردن، نادیده گذشتن، ازقلمانداختن، فروگذاردن غفلت کردن از دیگری◄ توجه نکردن [بهشخص دیگر]▼ غفلت کردن در وظایف، اهمال کردن، لاابا
ردّکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام ، نپذیرفتن، امتناع کردن، تأیید (قبول)نکردن، حذف کردن، نخواستن، پشتپا زدن، مردود دانستن، تصویب نکردن، ابرو بالاانداختن، مشروط کردن، تقبی
مقدار محدودفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت دود، حداقل، حداکثر، ماکزیمم، سقف، غایت، حد حد نصاب، حضور سنجش، اندازهگیری، توزین کوپن، تکه، سهم مشت، خروار، وجب محتوا، محتویات، مظروف توده، مقدار ز
اندیشهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکلگیری عقاید؛ عام ندیشه، فکر، نظر، رأی، ایده، پندار پروسۀ فکری، اندیشیدن، تفکر، تعقل، تمهید، چارهاندیشی، تدبیر شناخت، آگاهی، بینش کار فکری، شعور فعالیت