[اسم] دوگانگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد وگانگی، تثنیه، شرک، دوجنبهبودن، توأمانی، دوتایی بودن، تقارن دو، جفت، دولو دوقلو، عدیل، جفت، لنگه، زوج، همسر بیت، مثنوی همزاد قرینه، مانند، مثل، عکس،
پولفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی یال، تومان، چوب، چوق، فلس، پول درگردش، ارز، نقدینگی، پول نقد، پول خرد چک، سفته، پول کاغذی، اسکناس▼ ارز، ریال، دلار، یورو، اویرو، ین، پوند، ا
خَم کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل خَم کردن، تا کردن، دولا کردن، مچاله کردن شیار کشیدن بههم زدن انحنادادن، تابیدن، تاب دادن، تاباندن، پیچاندن بستهبندی کردن، پیچیدن، حصار بستن، دیوار
[صفت] دافعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت دافع، دفعکننده، راننده، بیرونکننده، اخراجکننده انفجاری، فورانکننده، خروجی مسهل تابان، پرتوافکن، تابنده، درخشان، نشرکننده، روشن ترشحی قاطع
گرمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی داغ، فروزان، پرحرارت، تابان، برافروخته، تبزده، ملتهب، بلند، تیز کبابشده، کباب، برشته، برشتهشده، سوخته، تفته، تافته، گداخته، بسیارداغ، تفتیده